نوشته شده در تاریخ 95/11/9 ساعت 4:11 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی
آیت الله ابراهیم امینی از استادشان علامه طباطبائی، نقل کرده اند:
«هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی اطلاع بودم،
نمی دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمذ نمایم و
چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضی خدا باشد.
وقتی به نجف اشرف رسیدم، لدی الورود رو کردم به قبه و بارگاه امیرالمؤمنین (ع) و عرض کردم:
«یا علی! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده ام ولی نمی دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه ای
را انتخاب کنم، از شما می خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید.» منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم.
در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در منزل نشسته بودم و به آینده خودم فکر می کردم.
ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم دیدم یکی از علمای بزرگ است، سلام کرد و داخل منزل شد. در اتاق نشست و خیر
مقدم گفـت. چهره ای داشت بسیار جذاب و نورانی، با کمال صفا و صمیمیت به گفـتگو نشست و با من انس گرفـت، در ضمن
صحبت اشعاری برایم خواند و سخنانی بدین مضمون برایم گفـت: «کسی که به قصد تحصیل به نجف می آید خوب است علاوه
بر تحصیل، به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش نیز باشد و از نفس خود غافل نماند.»
این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفـته اخلاق و رفـتار اسلامی او شدم. سخنان کوتاه و با نفوذ آن عالم ربانی
چنان در دل من اثر کرد که برنامه آینده ام را شناختم. تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم با تقوی را رها نکردم،
در درس اخلاقش شرکت می کردم و از محضرش استفاده می نمودم.
آن دانشمند بزرگ کسی نبود
جز آیت الله سید علی قاضی(ره).